شايد شما هم يكي از كساني بودهايد كه اين روزها تصميم سفر به يك كشور اروپايي يا جايي غير از اروپا داشتهايد اما براي گرفتن ويزا با درهاي بسته روبهرو شدهايد. به قول كساني كه اين روزها براي گرفتن ويزا اقدام كردهاند، دريافت ويزا از سفارتخانههاي كشورهاي مختلف داستان دارد و گاهي برخورد مسئولان سفارتهاي مختلف باورنكردني است.
از رفتارهاي زشت و بد بگيريد تا داستانهاي مالي، دلالها هم كه ديگر بازار سوءاستفادهشان حسابي سكه است. خيلي از كساني كه اين روزها از سوي سفارتخانههاي مختلف رد تقاضا يا طبق واژه مرسوم «ريجكت» ميشوند و جواب نه ميشنوند، هيچ دليل منطقي را در پاسخ سفارتخانههاي مختلف نمييابند و اينكه چرا بايد مرزهاي خط كشي شده مندرآوردي مانعي واقعي برايشان ايجاد كند؟
خيلي از كساني كه اين روزها براي دريافت ويزا جواب نه شنيدهاند، دلشان ميخواهد دليل اين رفتارها را بدانند. كساني كه اغلب براي شركت در كنفرانسهاي علمي يا مسائل درماني از حق سفر محروم شدهاند. مگر همواره شعار غرب اين نبوده كه دانشگاهها و حوزه بهداشت و درمان مشمول تحريم نميشود؟
هديه 33 ساله يكي از كساني است كه به تازگي براي شركت در يك كنفرانس علمي از سوي يك كشور اروپايي كمجمعيت جواب نه شنيده. او ميگويد: «اين كشور در ايران سفارتخانه هم ندارد بلكه يك دفتر كنسولگري دارد. همه مداركم را ارائه دادم و كسي كه مدارك را دريافت كرد سؤالهاي لازم را پرسيد و من هم همه را جواب دادم. اما بعد از چند هفته رد تقاضايم آمد. دلايلشان براي اين رد تقاضا آنقدر غيرمنطقي و خندهدار بود كه نميدانستم بايد چه بگويم. وقتي به كارمند كنسولگري اعتراض كردم، با لحن نامناسبي جواب داد ايرانيها بالاترين آمار برنگشتن به كشور را دارند و كشورهاي ديگر حق دارند با ما اين طور برخورد كنند!
سؤال من از مسئولان كشور خودم است؛ آيا واقعاً يك كشور 5 ميليوني حق دارد مرا از يك سفر 10 روزه به كشورش كه حتماً هم بازگشت خواهد داشت محروم كند؟ من در اعتراض به اين رد شدن بازهم اعتراض دادم و اين بار همه مداركم را با پست بينالمللي براي سفارتخانه اصلي آن كشور ارسال كردم اما بازهم جواب رد شنيدم. واقعاً دليل اين رفتارهاي توهينآميزسفارتخانهها را نميفهمم. چرا آنها با ما اين گونه رفتارميكنند؟»
سعيد براي گرفتن يك فرصت مطالعاتي در آلمان درخواست ويزايش رد شده و ناصر براي شركت در يك كنفرانس حقوقي در حوزه حقوق معلولان. تقاضاي زهرا و رضا زوجي كه هرسال براي ديدن دخترشان به اتريش سفر ميكنند هم امسال رد شده؛ بيدليل و بيمنطق.
شايد همه اين تجربيات منفي و خاطرات ناخوشايند باعث شده كه جمعي از فعالان مدني ايران تصميم بگيرند پويشي را با عنوان پويش حق سفر، تشكيل دهند و در كنار آن سايت ويزا استوري (داستانهاي ويزا) را هم راهاندازي كنند تا همه بتوانند تجربههاي خود را در اين سايت نوشته و منتشر كنند و از اين طريق هم سفارت كشورهاي مختلف بتوانند اين تجربيات را بخوانند و هم وزارت خارجه ايران در جريان چنين رفتارها باشد و بتواند در قبالشان موضعگيري كند.
در بخش معرفي اين سايت آمده: «مرزها، خط كشيهاي من درآوردياند، ورنه جهان از آنِ همه مردم بوده و هست. با اينحال اينگونه است كه بايد براي گذر از اين خط كشيها، «ويزا» بگيريم. ما جمعي از فعالان مدني ايران باور داريم براي حل مسأله، نخست بايد آن را تعريف كرد و بعد با كساني كه در آن نقش دارند به گفتوگو نشست. اين سايت از اينرو راهاندازي شده تا با ثبت تجربههاي درخواست ويزا در قدم نخست و پيگيري آنها در قدم بعدي، به بهبود وضعيت موجود كمك كند.»
خيلي از كساني كه اين روزها براي دريافت ويزا جواب نه شنيدهاند، دلشان ميخواهد دليل اين رفتارها را بدانند. كساني كه اغلب براي شركت در كنفرانسهاي علمي يا مسائل درماني از حق سفر محروم شدهاند. مگر همواره شعار غرب اين نبوده كه دانشگاهها و حوزه بهداشت و درمان مشمول تحريم نميشود؟
هديه 33 ساله يكي از كساني است كه به تازگي براي شركت در يك كنفرانس علمي از سوي يك كشور اروپايي كمجمعيت جواب نه شنيده. او ميگويد: «اين كشور در ايران سفارتخانه هم ندارد بلكه يك دفتر كنسولگري دارد. همه مداركم را ارائه دادم و كسي كه مدارك را دريافت كرد سؤالهاي لازم را پرسيد و من هم همه را جواب دادم. اما بعد از چند هفته رد تقاضايم آمد. دلايلشان براي اين رد تقاضا آنقدر غيرمنطقي و خندهدار بود كه نميدانستم بايد چه بگويم. وقتي به كارمند كنسولگري اعتراض كردم، با لحن نامناسبي جواب داد ايرانيها بالاترين آمار برنگشتن به كشور را دارند و كشورهاي ديگر حق دارند با ما اين طور برخورد كنند!
سؤال من از مسئولان كشور خودم است؛ آيا واقعاً يك كشور 5 ميليوني حق دارد مرا از يك سفر 10 روزه به كشورش كه حتماً هم بازگشت خواهد داشت محروم كند؟ من در اعتراض به اين رد شدن بازهم اعتراض دادم و اين بار همه مداركم را با پست بينالمللي براي سفارتخانه اصلي آن كشور ارسال كردم اما بازهم جواب رد شنيدم. واقعاً دليل اين رفتارهاي توهينآميزسفارتخانهها را نميفهمم. چرا آنها با ما اين گونه رفتارميكنند؟»
سعيد براي گرفتن يك فرصت مطالعاتي در آلمان درخواست ويزايش رد شده و ناصر براي شركت در يك كنفرانس حقوقي در حوزه حقوق معلولان. تقاضاي زهرا و رضا زوجي كه هرسال براي ديدن دخترشان به اتريش سفر ميكنند هم امسال رد شده؛ بيدليل و بيمنطق.
شايد همه اين تجربيات منفي و خاطرات ناخوشايند باعث شده كه جمعي از فعالان مدني ايران تصميم بگيرند پويشي را با عنوان پويش حق سفر، تشكيل دهند و در كنار آن سايت ويزا استوري (داستانهاي ويزا) را هم راهاندازي كنند تا همه بتوانند تجربههاي خود را در اين سايت نوشته و منتشر كنند و از اين طريق هم سفارت كشورهاي مختلف بتوانند اين تجربيات را بخوانند و هم وزارت خارجه ايران در جريان چنين رفتارها باشد و بتواند در قبالشان موضعگيري كند.
در بخش معرفي اين سايت آمده: «مرزها، خط كشيهاي من درآوردياند، ورنه جهان از آنِ همه مردم بوده و هست. با اينحال اينگونه است كه بايد براي گذر از اين خط كشيها، «ويزا» بگيريم. ما جمعي از فعالان مدني ايران باور داريم براي حل مسأله، نخست بايد آن را تعريف كرد و بعد با كساني كه در آن نقش دارند به گفتوگو نشست. اين سايت از اينرو راهاندازي شده تا با ثبت تجربههاي درخواست ويزا در قدم نخست و پيگيري آنها در قدم بعدي، به بهبود وضعيت موجود كمك كند.»
شايد شما هم يكي از كساني بودهايد كه اين روزها تصميم سفر به يك كشور اروپايي يا جايي غير از اروپا داشتهايد اما براي گرفتن ويزا با درهاي بسته روبهرو شدهايد. به قول كساني كه اين روزها براي گرفتن ويزا اقدام كردهاند، دريافت ويزا از سفارتخانههاي كشورهاي مختلف داستان دارد و گاهي برخورد مسئولان سفارتهاي مختلف باورنكردني است.
از رفتارهاي زشت و بد بگيريد تا داستانهاي مالي، دلالها هم كه ديگر بازار سوءاستفادهشان حسابي سكه است. خيلي از كساني كه اين روزها از سوي سفارتخانههاي مختلف رد تقاضا يا طبق واژه مرسوم «ريجكت» ميشوند و جواب نه ميشنوند، هيچ دليل منطقي را در پاسخ سفارتخانههاي مختلف نمييابند و اينكه چرا بايد مرزهاي خط كشي شده مندرآوردي مانعي واقعي برايشان ايجاد كند؟
خيلي از كساني كه اين روزها براي دريافت ويزا جواب نه شنيدهاند، دلشان ميخواهد دليل اين رفتارها را بدانند. كساني كه اغلب براي شركت در كنفرانسهاي علمي يا مسائل درماني از حق سفر محروم شدهاند. مگر همواره شعار غرب اين نبوده كه دانشگاهها و حوزه بهداشت و درمان مشمول تحريم نميشود؟
هديه 33 ساله يكي از كساني است كه به تازگي براي شركت در يك كنفرانس علمي از سوي يك كشور اروپايي كمجمعيت جواب نه شنيده. او ميگويد: «اين كشور در ايران سفارتخانه هم ندارد بلكه يك دفتر كنسولگري دارد. همه مداركم را ارائه دادم و كسي كه مدارك را دريافت كرد سؤالهاي لازم را پرسيد و من هم همه را جواب دادم. اما بعد از چند هفته رد تقاضايم آمد. دلايلشان براي اين رد تقاضا آنقدر غيرمنطقي و خندهدار بود كه نميدانستم بايد چه بگويم. وقتي به كارمند كنسولگري اعتراض كردم، با لحن نامناسبي جواب داد ايرانيها بالاترين آمار برنگشتن به كشور را دارند و كشورهاي ديگر حق دارند با ما اين طور برخورد كنند!
سؤال من از مسئولان كشور خودم است؛ آيا واقعاً يك كشور 5 ميليوني حق دارد مرا از يك سفر 10 روزه به كشورش كه حتماً هم بازگشت خواهد داشت محروم كند؟ من در اعتراض به اين رد شدن بازهم اعتراض دادم و اين بار همه مداركم را با پست بينالمللي براي سفارتخانه اصلي آن كشور ارسال كردم اما بازهم جواب رد شنيدم. واقعاً دليل اين رفتارهاي توهينآميزسفارتخانهها را نميفهمم. چرا آنها با ما اين گونه رفتارميكنند؟»
سعيد براي گرفتن يك فرصت مطالعاتي در آلمان درخواست ويزايش رد شده و ناصر براي شركت در يك كنفرانس حقوقي در حوزه حقوق معلولان. تقاضاي زهرا و رضا زوجي كه هرسال براي ديدن دخترشان به اتريش سفر ميكنند هم امسال رد شده؛ بيدليل و بيمنطق.
شايد همه اين تجربيات منفي و خاطرات ناخوشايند باعث شده كه جمعي از فعالان مدني ايران تصميم بگيرند پويشي را با عنوان پويش حق سفر، تشكيل دهند و در كنار آن سايت ويزا استوري (داستانهاي ويزا) را هم راهاندازي كنند تا همه بتوانند تجربههاي خود را در اين سايت نوشته و منتشر كنند و از اين طريق هم سفارت كشورهاي مختلف بتوانند اين تجربيات را بخوانند و هم وزارت خارجه ايران در جريان چنين رفتارها باشد و بتواند در قبالشان موضعگيري كند.
در بخش معرفي اين سايت آمده: «مرزها، خط كشيهاي من درآوردياند، ورنه جهان از آنِ همه مردم بوده و هست. با اينحال اينگونه است كه بايد براي گذر از اين خط كشيها، «ويزا» بگيريم. ما جمعي از فعالان مدني ايران باور داريم براي حل مسأله، نخست بايد آن را تعريف كرد و بعد با كساني كه در آن نقش دارند به گفتوگو نشست. اين سايت از اينرو راهاندازي شده تا با ثبت تجربههاي درخواست ويزا در قدم نخست و پيگيري آنها در قدم بعدي، به بهبود وضعيت موجود كمك كند.»
خيلي از كساني كه اين روزها براي دريافت ويزا جواب نه شنيدهاند، دلشان ميخواهد دليل اين رفتارها را بدانند. كساني كه اغلب براي شركت در كنفرانسهاي علمي يا مسائل درماني از حق سفر محروم شدهاند. مگر همواره شعار غرب اين نبوده كه دانشگاهها و حوزه بهداشت و درمان مشمول تحريم نميشود؟
هديه 33 ساله يكي از كساني است كه به تازگي براي شركت در يك كنفرانس علمي از سوي يك كشور اروپايي كمجمعيت جواب نه شنيده. او ميگويد: «اين كشور در ايران سفارتخانه هم ندارد بلكه يك دفتر كنسولگري دارد. همه مداركم را ارائه دادم و كسي كه مدارك را دريافت كرد سؤالهاي لازم را پرسيد و من هم همه را جواب دادم. اما بعد از چند هفته رد تقاضايم آمد. دلايلشان براي اين رد تقاضا آنقدر غيرمنطقي و خندهدار بود كه نميدانستم بايد چه بگويم. وقتي به كارمند كنسولگري اعتراض كردم، با لحن نامناسبي جواب داد ايرانيها بالاترين آمار برنگشتن به كشور را دارند و كشورهاي ديگر حق دارند با ما اين طور برخورد كنند!
سؤال من از مسئولان كشور خودم است؛ آيا واقعاً يك كشور 5 ميليوني حق دارد مرا از يك سفر 10 روزه به كشورش كه حتماً هم بازگشت خواهد داشت محروم كند؟ من در اعتراض به اين رد شدن بازهم اعتراض دادم و اين بار همه مداركم را با پست بينالمللي براي سفارتخانه اصلي آن كشور ارسال كردم اما بازهم جواب رد شنيدم. واقعاً دليل اين رفتارهاي توهينآميزسفارتخانهها را نميفهمم. چرا آنها با ما اين گونه رفتارميكنند؟»
سعيد براي گرفتن يك فرصت مطالعاتي در آلمان درخواست ويزايش رد شده و ناصر براي شركت در يك كنفرانس حقوقي در حوزه حقوق معلولان. تقاضاي زهرا و رضا زوجي كه هرسال براي ديدن دخترشان به اتريش سفر ميكنند هم امسال رد شده؛ بيدليل و بيمنطق.
شايد همه اين تجربيات منفي و خاطرات ناخوشايند باعث شده كه جمعي از فعالان مدني ايران تصميم بگيرند پويشي را با عنوان پويش حق سفر، تشكيل دهند و در كنار آن سايت ويزا استوري (داستانهاي ويزا) را هم راهاندازي كنند تا همه بتوانند تجربههاي خود را در اين سايت نوشته و منتشر كنند و از اين طريق هم سفارت كشورهاي مختلف بتوانند اين تجربيات را بخوانند و هم وزارت خارجه ايران در جريان چنين رفتارها باشد و بتواند در قبالشان موضعگيري كند.
در بخش معرفي اين سايت آمده: «مرزها، خط كشيهاي من درآوردياند، ورنه جهان از آنِ همه مردم بوده و هست. با اينحال اينگونه است كه بايد براي گذر از اين خط كشيها، «ويزا» بگيريم. ما جمعي از فعالان مدني ايران باور داريم براي حل مسأله، نخست بايد آن را تعريف كرد و بعد با كساني كه در آن نقش دارند به گفتوگو نشست. اين سايت از اينرو راهاندازي شده تا با ثبت تجربههاي درخواست ويزا در قدم نخست و پيگيري آنها در قدم بعدي، به بهبود وضعيت موجود كمك كند.»